کد مطلب:280051 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:591

مهدی همنام رسول الله است و ذکر نام او جایز نیست
(بحار ج 51 ص 110، اثبات الهداة ج 3 ص 609):

روی احمد بن محمد بن عیاش الجوهری من علمائنا فی كتاب مقتضب الاثر باسناده من طریق العامة عن علی بن ابیطالب (ع) انه كان اذا قبل الیه الحسن قال: مرحبا یابن رسول الله (ص). و اذا اقبل الحسین (ع) یقول (ع): بابی انت یا ابابن خیر الأماء، فقیل: یا امیرالمؤمنین (ع) و من ابن خیر الاماء؟ فقال: ذاك الفقید الطرید الشرید محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین هذا، و وضع یده علی رأس الحسین (ع).

احمد بن محمد بن عیاش جوهری كه از علمای ما است در كتاب مقتضب الاثر بسند خود از طریق عامة از حضرت امیرالمؤمنین (ع) علی بن ابی طالب روایت كرده هنگامی كه حضرت امام حسن مجتبی (ع) بخدمت پدر بزرگوار (ع) می رسید امام (ع) به ایشان می فرمود: خوش آمدی ای فرزند رسول خدا (ص) و چون حضرت امام حسین (ع) بخدمت می رسید می فرمود: پدرم فدایت باد ای پدر فرزندی كه مادرش بهترین كنیزان است عرض شد: یا امیرالمؤمنین (ع) فرزند بهترین كنیزان كیست؟ فرمود: او فقید آواره ی بی خانمان: محمد (ع) بن الحسن (ع) بن علی (ع) بن محمد (ص) بن علی (ع) بن موسی (ع) بن جعفر (ع) بن محمد (ص) بن علی (ع) بن الحسین (ع) «این



[ صفحه 115]



حسین (ع)» و دست مبارك را بر سر امام حسین (ع) نهاد.

(بحار ج 51 ص 32):

عن ابی الحسن الثالث (ع) انه قال فی القائم (ع): لا یحل ذكره باسمه حتی یخرج فیملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.

حضرت ابی الحسن الثالث امام هادی (ع) درباره ی حضرت قائم ارواحنا فداه فرمود: ذكر نام او حلال كیست تا وقتی كه خروج كند و زمین را پر از قسط و عدل فرماید همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.

(بحار ج 51 ص 32):

عن الصادق (ع): المهدی من ولدی الخامس من ولد السابع یغیب عنكم شخصه و لا یجل لكم تسمیة.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: مهدی (ع) از فرزندان پنجم من است كه شخص او از شما غائب می شود و نامبردن او حلال نیست.

(بحار ج 51 ص 32):

عن موسی بن جعفر (ع) انه قال عند ذكر القائم (ع): یخفی علی الناس ولادته و لا یحل لهم تسمیته حتی یظهره الله عزوجل فیملأ به الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.

حضرت امام كاظم (ع) بهنگام ذكر حضرت قائم (ع) فرمود: ولادتش بر مردم مخفی و پنهان می شود و بردن نامش حلال نیست تا وقتی كه خدای عزوجل ظاهرش كند و با دست او زمین را پر از عدل و داد فرمایند همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.

(بحار ج 51 ص 33):

عن علی به عاصم الكوفی، قال: خرج فی توقیعات صاحت الزمان (ع): ملعون ملعون من سمانی فی محفل من الناس.

بنقل از علی بن عاصم كونی گفت: در توقیعاتی كه از ناحیه مقدسة حضرت صاحب الزمان (ع) بیرون آمده: ملعون است ملعون است كسیكه نام مرا در مجالس مردم ببرد.

(بحار ج 51 ص 33):

محمد بن ابراهیم بن اسحاق قال: سمعت اباعلی محمد بن همام یقول: سمعت



[ صفحه 116]



محمد بن عثمان العمروی قدس الله روحه یقول: خرج توقیع بخط اعرفه: من سمانی فی مجمع من الناس باسمی فعلیه لعنة الله.

محمد بن ابراهیم بن اسحق گفت: از ابوعلی محمد بن همام شنیدم می گفت: از عثمان عمروی قدس الله روحه شنیدم می فرمود: توقیعی بیرون آمد بخطی كه می شناختم: هر كس نام مرا در مجمع مردم ببرد لعنت خدای بر او باد.

(بحار ج 51 ص 33):

عن ابن رئاب عن ابیعبدالله (ع) قال: صاحب هذا الأمر رجل لا یسمیه باسمه الا كافر.

بنقل از ابن رئاب از امام صادق (ع) فرمود: صاحب الأمر (ع) مردی است تنها كافر نامش را می برد.

(بحار ج 51 ص 33):

عن الریان بن الصلت، قال: سألت الرضا (ع) عن القائم فقال: لا یری جسمه و لا یسمی باسمه.

ریان بن صلت گفت: از امام رضا (ع) درباره قائم (ع) پرسیدم فرمود: جسم او دیده نمی شود و بنام خوانده نمی شود.

(یوم الخلاصر ص 640):

قال الجواد (ع): هو سمی رسول الله و كنیته و هو الذی تطوی له الأرض و یذل كل صعب.

حضرت امام جو اد (ع) فرمود: مهدی (ع) همنام رسول الله (ص) و هم كنیه اوست و او همان كسی باشد كه زمین برای او درنور دیده شود و هر امر سختی بر وی آسان گردد.

(عقدالدرر ص 9):

عن بن مسعود عن النبی (ص) انه قال: لا تذهب الایام و اللیالی حتی یملك رجل من اهل بیتی یواطی ء اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی.

بنقل از ابن مسعود از رسول خدا (ص) فرمود: روزها و شب ها بپایان نرسد تا آنكه مردی از اهل بیت من كه همنام من و اسم پدرش اسم پدر من باشد حكومت زمین كند.



[ صفحه 117]



(بحار ج 52 ص 128):

عن عیسی بن عبدالله (بن محمد) بن علی بن ابیطالب (ع): عن خاله الصادق جعفر ابن محمد (ع) قال: قلت له: ان كان كون و لا ارانی الله یومك فبمن ائتم؟ فاوما الی موسی (ع) فقلت له: فان مضی فالی من؟ قال: فالی ولده قلت: فان مضی ولده و ترك اخا كبیرا و ابنا صغیرا فبمن ائتم؟ قال: بولده ثم هكذا ابدا فقلت: فان انا لم اعرفه و لم اعرف موضعه فما اصنع؟ قال: تقول: اللهم انی اتولی من بقی من حججك، من ولد الامام الماضی، فان ذلك یجزیك.

بنقل از عیسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب (ع) از دائیش امام صادق (ع) پرسید: اگر برای وجود مباركت حادثه ای پیش آید كه آنروز را خدا بمن نشان ندهد، پیروی از چه كسی كنم؟ حضرت اشاره به امام كاظم (ع) فرمود عرض كردم: اگر او از دنیا برود چه كسی را امام بدانم؟ فرمود: فرزندش (ع)، عرض كردم اگر او نیز از دنیا برود و برادر بزرگ و فرزند خردسالی باقی گذارد چكنم؟ فرمود: پیروی از فرزندش كن سپس بهمین ترتیب همیشه عمل نما عرض كردم: من او را و مكانش را نمی شناسم در اینصورت چه كار كنم؟ فرمود: بگو: «بارالها من اظهار ولایت می كنم از آنكس كه از حجت های تو از فرزندان امام گذشته باقی مانده» كه این مقدار ترا كافی خواهد بود.

(بحار ج 12 ص 129):

عن ابی ابراهیم الكوفی قال: دخلت علی ابی عبدالله (ع) فكنت عنده اذ دخل ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) و هو غلام فقمت الیه و قبلت رأسه و جلست فقال لی ابوعبدالله (ع): یا اباابراهیم اما انه صاحبك من بعدی اما لیهلكن فیه اقوامك و یسعد آخرون، فلعن الله قاتله، و ضاعف علی روحه العذاب، اما لیخرجن الله من صلبه خیر اهل الأرض فی زمانه، بعد عجائب تمر به حسدا له و لكن الله بالغ امره و لو كره المشركون. یخرج الله تبارك و تعالی من صلبه تكملة اثنی عشر اماما مهدیا اختصهم الله بكرامته، و احلهم دار قدسه، المنتظر للثانی عشر كالشاهر سیفه بین یدی رسول الله (ص) یذب عنه. فدخل رجل من موالی بنی امیة فانقطع الكلام، و عدت الی ابی عبدالله (ع) خمسة عشر مرة اریدا ستتمام الكلام فما قدرت علی



[ صفحه 118]



ذلك فلما كان من قابل دخلت علیه و هو جالس، فقال لی: یا اباابراهیم هو المفرج للكرب عن شیعته، بعد ضنك شدید، و بلاء طویل و جور، فطوبی لمن ادرك ذلك الزمان و حسبك یا ابراهیم. قال ابوابراهیم: فما رجعت بشیی ء اسرالی من هذا و لا افرج لقلبی منه.

بنقل از ابراهیم كوفی گفت: بخدمت حضرت امام صادق (ع) رسیدم و نشسته بودم حضرت امام كاظم (ع) كه طفلی بود وارد شد من برخاستم و سر مباركش را بوسیدم و نشستم امام صادق (ع) به من فرمود: ای ابوابراهیم بدان كه او پس از من امام تو باشد هان كه درباره ی او البته گروهی هلاك شوند و گروهی به سعادت رسند پس لعنت كناد قاتل او را و عذاب مضاعف به روح او رساند هان كه خدا از صلب او بهترین خلق زمین را بیرون آورد پس از امرهای شگفتی كه از روی حسد بر او بگذرد و لی خدا امر خود را به نتیجه می رساند اگر چه مشركان نپسندند خدای تبارك و تعالی از صلب باقی دوازده امام (ع) را كه همه هادیان اند خارج می كند به سبب كرامتی كه دارد و آنان را در خانه ی قدس خود جای دهد كسی انتظار خروج دوازدهمین امام (ع) را داشته باشد مانند كسی است كه با شمشیر كشیده در پیشاپیش رسول اكرم (ص) برای دفاع از وجود مقدس او بجنگد. در این موقع مردی از بنی امیة وارد شد و سخن منقطع گردید و من پانزده بار بخدمت امام صادق (ع) رسیدم و می خواستم باقی سخن را حضرت تمام كند مقدورم نشد در سال دگر چون مشرف شدم دیدم حضرت نشسته به من فرمود: ای ابوابراهیم او «مهدی (ع)» برطرف كننده گرفتاری از شیعیانش می باشد پس از سختی شدیدی كه می بینند و بلاء و ظلم طولانی كه متحمل می شوند پس خوشا حال آنكس كه آن زمان را درك كند و این مقدار از اطلاع ترا كافی است ابوابراهیم گفت: برنگشتم از محضر امام (ع) كه چیزی شادی آورتر از این مژده و فرح بخش تر از آن برای قلبم بمن رسیده باشد.



[ صفحه 119]